پروژة انتحاریِ فرهنگیِ وهابیت در استان بوشهر

پروژة انتحاریِ فرهنگیِ وهابیت در استان بوشهر

دجالیسم های زمان

سجاد چاره دان؛پژوهشگر علوم اسلامی

تشکیل وهابیت در واقع، انتحاریِ فرهنگی برای برهم زدن جریان توحیدی نبی اکرم-صلی الله علیه و آله- بود که در اوایل قرن هشتم، به وسیله ابن تیمیه(متوفاى 728) پدید آمد.جریانی که از خون انگشتان مردمان مظلوم سنی و شعیه تا حال توانستند به حیات خود ادامه دهند.

نکته ای در مورد جغرافیای بوشهر

استان بوشهر در جنوب ایران (1) و در حاشیه ای خلیج فارس قرار دارد.مساحت این استان،بالغ بر 27 هزار کیلومتر مربع است.استان بوشهر بیشتر او را با نام مرحوم شهید رئیس العلی دلواری می شناسند.

تشکیل وهابیت در واقع، انتحاریِ فرهنگی برای برهم زدن جریان توحیدی نبی اکرم-صلی الله علیه و آله- بود که در اوایل قرن هشتم، به وسیله ابن تیمیه(متوفاى 728) پدید آمد.جریانی که از خون انگشتان مردمان مظلوم سنی و شعیه تا حال توانستند به حیات خود ادامه دهند.تمام هستی وهابیت در مال اندوزی برای پیروان خودش است و نه در زمینة اندیشه ورزی و عقل ورزی.با وجود پیشرفت جهان و سیر بسوی پیشرفت و عدالت،آنان هنوز با نگاه خوارج گونه خود می خواهند حیات سیاسی خود را ادامه دهند.متحجرانی که بوسیدن ضریح مقدس جناب نبی اکرم-صلی الله علیه و آله- را شرک می دانند و کسی که ضریح مقدس را ببوسد مشرک می خوانند! ولی خود این متحجران دستشان در دستان پلید اسرائیل و امریکا و انگلیس است و در برابر آنان متواضعانه برای کشتن مسلمانان جهان دست به سینه اند و ثروتهای نفتی خود را بدستان مثلث شوم دجالیسم(اسرائیل،امریکا،انگلیس) سپرده اند.«جنگ نرم جهانی بر علیه اسلام» سالهاست که بوجود آمده است و با تمام تئوری های خود به میدان مبارزه آمده اند و ندای «هل من مبارز» سر داده اند.شبیخون دشمن با فرقه سازی،غلبة رسانه های جمعی،شایعه پراکنی در بین جامعه ای مسلمین،دروغ پردازی،پروژة استراتژیکی اختلاف شیعه و سنی،القای ناامیدی از وضع مسلمانان جهان،و... سالهاست که مثلث شوم برای فلج کردن جهان بینی توحیدی به راه انداخته است.

نکته ای در مورد جغرافیای بوشهر

استان بوشهر در جنوب ایران (1) و در حاشیه ای خلیج فارس قرار دارد.مساحت این استان،بالغ بر 27 هزار کیلومتر مربع است.استان بوشهر بیشتر او را با نام مرحوم شهید رئیس العلی دلواری می شناسند.دلوار از شهرستان های تنگستان است که سابقه ی فعالیت و سکونت در آن،به بیش از 200 سال می رسد.دراستان بوشهر و بخصوص در شهرستان های آن، اقلیت های مذهبی هم در آن زندگی می کنند.در بین اقلیت های مذهبی برادارن اهل سنّت بیشتر هستند.آزادانه نماز جماعت و جمعه تشکیل می دهند و در بعضی پست های دولتی هم مشغول به کار هستند.خوشبختانه در بین شیعه و سنّی در این استان تفرقه ای نیست،ولی در این بین با وجود فعالیت های وهابی های متحجر و نادان و تشکیل کمیته های فرهنگی و نفوذ در بین مردم و جذب گیری با خرج کردن پول های کلان در این راه، اندکی ما ریشه ها و علت های موجودیتشان را بررسی می کنیم.

 

طبق فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر شکل گیری ناتو فرهنگی در کشور که در  راس آن بر علیه بهائیت و وهابیت است.ما باید طراحی های فرهنگی خودمان را در بین جریان حزب اللهِ جهان وارد کنیم تا بتوانیم با تمام وجود برعلیه غلبة تحجرگرایی و تجددگرایی بایستیم.

ناتوی فرهنگی در منطقه پاکستان، عراق، به خصوص در شهرهای مرزی ایران رخنه پیدا کرده اند و در حال پیاده کردن برنامه های خود علیه مذهب شیعه اثنی عشری هستند ضمن اینکه فرقة جهادی آن ها موسوم به تکفیری های وهابی در حال کشتار تشیع در سوریه، پاکستان، عراق و…هستند.

ناتوی فرهنگی شامل رسانه های غربی و منطقه ای چون ماهواره ها، تلویزیون، سایت های خبری، روزنامه ها،هفته نامه ها،گاهنامه ها،ماهنامه ها، عکس ها و ده ها تبلیغات دیگر علیه شیعه است. به عبارتی دیگر ناتوی فرهنگی یعنی اینکه کشورهای غربی با همراهی برخی کشورهای عربی و وهابیت با هم متحد شده و بر علیه فرهنگ غنی اسلامی کشورهای منطقه در حال حرکت هستند.

نکته ای که هست این که مراکز ذی ربطِ فرهنگیِ تبلیغی استان و یا شهرستان جهت ترویج فرهنگ و مذهب شیعی و همچنین مقابله و یا خنثی سازی فعالیت­های وهابیت به شهرستان ها، فعالیت چندانی در جهت خنثی سازی پروژه های وهابی ها ندارند و هزینه ای چندان در این زمینه خرج نمی کنند.کمبود وجود روحانیت،وهابی های سلفیِ متحجر را جسور کرده است.دائماً در حال یارگیری با پول های کلان میلیاردی هستند. استقرار روحانیون و مبلغین در شهرستانهای بوشهر،مثل:کنگان،عسلویه،سیراف ،دیلم و... یکی از مهم ترین راه های ارتقای سطح فکری جوانان و آشنایی با فرهنگ ناب اسلامی و آگاهی بخشیدن به مردم  و همچنین مقابله با وهابیت است.

برگزاری کلاس های اسلام شناسی،امام شناسی، وهابیت شناسی، برای مردم از لزومات است. همچنین برگزاری کلاس های خصوصی پیرامون موضوع شیعه و وهابیت برای فرهنگیان نیز می تواند از جمله روش های خوب دیگری برای ارتقای دانسته های مردم نسبت به مذهب شیعه و همچنین مقابله با این فرقة شوم باشد. فرهنگیان می توانند پس از حضور در این کلاس ها، اندیشه و تعالیم خود را به دانش آموزان مدارس منتقل کنند. دانش آموزان و دانشجویان مهره های بسیار تاثیر گذار در جامعه امروز و آیندة ما هستند.حیطه های فعالیت های وهابیت در کنگان،عسلویه،سیراف،دیلم،... در همة زمینه هاست.پشتوانة کلان اقتصادی سلفی ها که ریشه در پول های وهابیت برون از مرز دارد ،دست های آنان را در تخریب نرم بر علیه گفتمان اسلام ناب محمدی باز کرده است.غفلت مسئولین کشوری و استانی از فعالیت های کیثف و شیطانی آنان بسیار امر را برآنان آسان کرده است.شعار نویسی کار شبانه روزی آنان شده است آن هم بر علیه نظام و دین و شیعه و تمام اعتقادات مذهب و حتی سنّی ها؛جلسات هفتگی آنان برعلیه حکومت سوریه و برگزاری دعا برای موفق شدن مخالفان بشار اسد و مردم مظلوم سوریه.مداحی های که اینان برای القاعده و تروریست های سوریه می کنند نشان از ریشه های فعالیت های آنان در استان بوشهر می کند.ما نیازمند انتفاضه ای بر علیه فعالیت های فرقه های ضاله در کشور هستیم.در کنگان(2)[نزدیک بندر دیّر(3) ]،سیراف(طاهری امروز)(4)؛عسلویه و... برادران اهل سنت ما هم وجود دارند و با شیعیان دست دوستی داده اند ولی فرقة ضالّه وهابیت برای برهم زنی اتحاد شیعه و سنّی بسیار کوشا هستند. تذکری که لازم است به برادان اهل تسنن بدهیم این است که اگر وهابیت و سلفی گری را مردود می دانند باید خود در پی نابودی آن باشند. باید از وهابی ها پرسید که کجای قرآن نوشته اماکن متبرکه را نابود کنید و کسانی که به خدا و پیامبر ایمان دارند و مودّت و محبّت اهل بیت اورا در دل دارند را باید کشت؟!!!

اهل سنت برادران دینی ما هستند. ما در شراکت، ازدواج،رفت و آمد، داد و ستد و خیلی چیزهای دیگر با هم تعامل خوبی داریم.اما برهم زننده این اتحاد،همدلی،مودت جریان سلفی ها و وهابی های آلوده هستند. سخن ما اینجاست که بعضی مناطق مثل سیراف با دیگر مناطق فرق می کنند زیرا سیراف شهریست که با کشورهای عربی مرز دریایی دارد . با استان هرمزگان که وهابیت رسوخ زیادی داشته است هم مرز است.با استان فارس که در بعضی از شهرهای نزدیک به سیراف وهابیت فعالیت چشمگیری از حیث مساجد و عقاید داشته هم مرز است.در مورد این مباحثات مفصلاً بحث خواهیم کرد.این تذکری بود برای مسئولین امر.حالا ریشه های پروژة انتاریِ فرهنگی وهابیت را بخش بخش بررسی می کنیم.

 

سوالی از مرجع عالی القدر اسلام آیت الله سبحانی-حفظه الله- در مورد وهابیت

مى گویند: عقاید وهابیان، مورد تأیید علما و بزرگان اهل سنّت است و هیچ نوع تعارضى با آموزه هاى اسلامى ندارد.

پاسخ:

شکى نیست که ادعا، کارى سهل و آسان است، اما اقامه دلیل بر آن، از کندن کوه از جا مشکل تر است. چگونه مى تواند عقاید وهابیان، مورد تأیید بزرگان اهل سنت باشد، در حالى که این مذهب، در اوایل قرن هشتم، به وسیله ابن تیمیه(متوفاى 728) پدید آمد، و او نیز در زندان درگذشت، زیرا علماى مذاهب چهارگانه، بر دورى عقاید او از اسلام، و بى پایگى آن شهادت و گواهى دادند، و لذا حکومت وقت، او را به زندان انداخت و او در زندان درگذشت. اگر عقاید او مورد تأیید علما بود، چنین سرنوشتى پیدا نمى کرد. و در دمشق و مصر مناظره هایى با او داشتند و همگى بر ضلالت او تصریح کردند.

اینک ما رؤوس عقاید او را یادآور مى شویم که همه اهل سنت با آنها مخالف هستند:

1. او خدا را جسمى مى داند که بر یک تخت چوبى نشسته است و تخت کمى کوچکتر از اوست، و بر اثر سنگینى مانند کجاوه شتر صدا مى کند.

2. او معتقد است روز قیامت، آتش پایان مى پذیرد،

3. او سفر براى زیارت پیامبر را حرام مى داند، در حالى که همه علماى اسلام، آن را یک سفر مستحبى براى زیارت قبر نبى اکرم(صلى الله علیه وآله) مى دانند.

او براى پیامبر و دیگر اولیاى الهى معتقد به زیارت نیست، بلکه زیارت پیامبر را به سان زیارت اهل قبور مى داند که با یکى دو سلام پایان مى پذیرد مانند: «السلام على أهل الدیار من المسلمین...».

4. او تبرک به آثار پیامبر را شرک مى داند، در حالى که صحابه پیامبر و تابعان و همه مسلمانان، با آثار منتسب به پیامبر، تبرک مى جویند.

5. او ساختن سایبان و اتاق با گنبد و بارگاه را بر روى قبور اولیاى الهى شرک مى داند و نابودى و ویران کردن آنها رااز مظاهر توحید مى شمارد.

6. او هر نوع نذر براى اولیاى الهى را که هدف از آن وصول ثواب آن به اولیاست، حرام مى داند.

7. او طلب شفاعت را از پیامبر، حرام و شرک مى داند، هر چند اصل شفاعت را منکر نیست.

8. او سوگند به اولیاى الهى را که نشانه عظمت و پاکى روح آنان است، حرام مى داند، در حالى که خدا به جان پیامبر سوگند یاد مى کند:( لعمرک إنّهم فى سکرتهم یعمهون ) .

9. همه مسلمانان غیر از پیروان خود را مشرک مى داند، لذا از روزى که محمدبن عبدالوهاب در نجد و حجاز، قدرت گرفتند، پیوسته جنگ و جدال با مسلمانان اطراف را ادامه دادند و در حقیقت، حکومت وهابیان بر ویرانه هاى مسلمانان ساخته شده است.

10. بزرگداشت  روز تولد پیامبر را بدعت مى شمارد، در حالى که این نوع جشن ها، نوعى اظهار محبت به رسول خاتم است که قرآن به اظهار محبت به آنان دستور داده و از اصول مهم اعتقادى و عملى اسلام، دوستى با آنان است.

روشن ترین دلیل بر عدم پذیرش آراى وهّابیان از طرف علماى اهل سنّت، این است که تاکنون، متجاوز از هزار کتاب که بیشترین آنها را اهل سنت نوشته اند، در ردّ او تألیف شده است.( بحوث فى الملل والنحل، ج4، ص 49ـ 82، متن کلمات آنان در این مدرک آمده است.)

 

اصولاً عصاره آیین وهابیت، سه چیز است:

1. نشر عقاید یهود درباره تجسیم و تشبیه در صفات خدا

2. پایین آوردن مقام انبیا و اولیا در حدّ یک انسان معمولى، و این که مرگ آنان پایان یافتن وجود وهستى آنهاست.

ویران کردن آثار تاریخى اسلام است که با کلنگ وهّابیان، با خاک یکسان شده اند، و به جاى آن از آثار اقوام مشرک پیش از اسلام و فرهنگ شرک آلود غرب حفاظت مى کنند.

3. این عقاید باطل، نوعى اختلاف در میان مسلمانان پدید آورد، و آنان براى پوشش عیب هاى خود، کلمه سلفى را برگزیدند که بگویند ما پیرو مسلمانان اولیه هستیم، در حالى که مسلمانان نخستین، درست خلاف عقاید و رفتار آنان را پیشه خود ساخته بودند، و به همین دلیل توانستند اسلام را گسترش دهند.

آنان به سان انسان هاى جاهل، مغرور به اندیشه هاى موروثى خود از ابن تیمیه و شاگرد مکتب او محمد بن عبدالوهاب هستند و هرگز حاضر نیستند که در یک نشست علمى، موضوعات اختلافى را مطرح کنند تا دلایل دیگران را بشنوند تا شاید این شکاف که مسلمانان را بر دو دسته تقسیم کرده، به نحوى ترمیم شود، و مسلمانان با مشورت و هم اندیشى از دانش یکدیگر بهره بگیرند، چنان که دستور اسلام است.

با توجه به آنچه که گفته شد، درمى یابیم که وهابیان، نسبت به جمعیت عظیم مسلمانان جهان اعم از سنى و شیعه، یک اقلیت بسیار کوچک هستند که بااستفاده از زور و تروریسم و همچنین پول هاى نفتى مى کوشند عقاید خود را در میان مسلمانان ترویج کنند، و تنها دو حربه اتهام دارند که آن را هم فقط بر ضد مسلمانان به کار مى برند، یعنى اتهام دیگران به «شرک» و «بدعت»، در حالى که با مشرکین واقعى و غیر مسلمانان) و بانیان انحراف هاى اخلاقى و عملى در میان مسلمانان (مروّجان فرهنگ الحادى و فساد اخلاقى غرب) نه تنها کارى ندارند، بلکه به راحتى با آنها متحد مى شوند.

الآن دشمنان ما که بعضی عالمانه ، با دقت و حساب شده و بعضی هم جاهلانه و از روی نادانی جمعاً یک حرف می‌ زنند و می‌ گویند آیا شما قرآن را قبول دارید؟ قرآن می‌گوید باید مستقیم رفت پیش خدا ؛ با خدا سخن بگوییم و از او خواسته‌هایمان را بخواهیم . اما شما شیعیان متاسفانه لقمه را از پشت سر در دهان می‌گذارید . خدا می‌گوید اُدعونی یعنی مرا بخوانید . اما شما شیعیان که را می‌ خوانید ؟ می‌ روید سراغ حضرت علی (ع) ، می‌روید سراغ فاطمه زهرا (س) ، می ‌روید سراغ امام حسین (ع) و ...  . یعنی شما اصلاً خلاف قرآن عمل می ‌کنید . خدا نمی ‌توانست در قرآن بگوید اُدعو علیاً ؟ او خودش می‌گوید اُدعونی ؛ خب جوانی که مطالعه‌ ای ندارد با خودش می‌ گوید این متن قرآن است . قرآن می‌ گوید بیایید در خانه خدا ؛ ما می‌ رویم در خانه فاطمه زهرا (س) ؟

پاسخ این شبهه یا سؤال این است که « ادعونی استجب لکم » معنایش این نیست که نیایید در خانه من ، بلکه خدا این آیه را در جواب آنهایی نازل نمود که می ‌رفتند و بت می‌ پرستیدند . البته امروز هم بت‌های جدیدی وجود دارد . پول امروز برای خیلی‌ها بت است . مقام و قدرت برای خیلی‌ها بت است . زیبایی و جمال برای خیلی‌ها بت است . پهلوانی و قدرت جسمی برای خیلی‌ها بت است . شهرت و عنوان برای برخی از مشاهیر علمی ، سیاسی ،  ورزشی ، هنری  و حوزوی بت است. .... خدا می‌ گوید این بت‌ها را رها کنید و بیایید در خانه خودم و با من حرف بزنید. از آن طرف خود قرآن می ‌فرماید که اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم .

وهابیت و بهائیت فتنه های آخرالزمانی برای جهان اسلام است که با عبور از آنان و تفکرات موجود در مبانی سست در آن می توان به آسایش رسید.اگر جوانان ما با اندک آشنایی با دین مبین اسلام با مفتی اعظم وهابیت مناظره بکند پیروز و غالب می شود.با وجود سطح سواد کم وهابی های متحجر ما باید خود را مجهز با دشمن اصلی خودمان یعنی شیطان بزرگ(امریکا و هم پیمانانش) بکنیم.ظرفیت در مبانی دینی اسلام جوانان را از پوچ گرایی و نگاه یأس آلود به در می آورد.آخرین حلقة سیر وهابیت و فرقه های ضاله پوچ زیستی و نگاه یأس آلوده به جهان،انسان و خدا و آخرت و آینده است.مفتی های بیسواد وهابی بیشترین تمرکز خود را در بین روستاهای فقیر و مستضعف مالی و فکری کرده اند.حتی در این استان،برای تربیت مروّجان وهابیت که با پول های کلان و میلیونی صورت می گیرد و آنان را به حاشیه ای خلیج فارس می بردند و پای کلاس می نشانند و باز آنان را برای تبلیغ برمی گردانند،نشان از سطح فکری،فرهنگی آنان می کند.

ادامه دارد...

منبع:

1-موقع جغرافیایی این استان بین 27 درجه و 14 دقیقه تا 30 درجه و 16 دقیقه ی عرض شمالی و 50 درجه و 6 دقیقه تا 52 درجه و 58 دقیقه ی طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد.

2-شهر کنگان مرکز شهرستان کنگان است و در جنوب شرقی بندر دیّر قرار دارد.این شهر دارای لنگره گاه خوبی به عمق 9 متر است.سابقه ی سکونت در کنگان به سابقه ی سکونت در طول نوار ساحلی خلیج فارس برمی گردد.هم زمان با رونق تجارت در سیراف(بندر طاهری امروز)بندر کنگان نیز به عنوان یک بندر کوچک فعالیت می کرد ولی اهمیت چندانی نداشت.بعد از این که سیراف موقعیت تجاری و نیز آبادانی و جمعیت خود را از دست داد،بنا به ضرورت،بندر کنگان رونق و گسترش یافت.البته این بندر تا آن زمان نیز مرکز عمده ی صید و فروش مروارید بوده است.اغلب مردم این شهر در زمینه های ماهی گیری،تجارت،صنایع و خدمات فعالیت می کنند.راه های ارتباطی و مسائل نظامی و امنیتی در این شهر عواملی دیگر در رشد و توسعه این شهر است زیرا این شهر علاوه بر دارا بودن راه های دریایی مناسب،در مسیر راه ارتباطی بوشهر-بندرعباس نیز هست و همین امر،موجب رشد و گسترش خطّی این شهر شده است و اقلیت های مذهبی در آن بخصوص اهل تسنن در آن زندگی می کنند.

3-شهر دیّر،مرکز شهرستان دیّر،در فاصله 208 کیلومتری شهر بوشهر قرار دارد و از نظر موقعیت جغرافیایی،در مدخل و در جهت شمال و شمال شرقی خلیج فارس واقع شده است.این بندر دارای عمق کافی برای ایجاد لنگرگاه مطمئن برای لنج ها و کشتی هاست و همین عامل طبیعی باعث استقرار شهر در این ناحیه شده است.شهر دیّر به لحاظ قدمت و نقش مهمی که در امر صید و تجارت دریایی داشته،همواره مورد بازدید تاریخ نویسان و جهان گردان قرار می گرفته است.از سرزمین های دوردست(مانند شهرهای مرکزی) یا سرزمین های بازرگانی(مانند بین النهرین و چین) کالاهای بازرگانی به بندر بتانه(از آبادی های دیّر) وارد یا از آن صادر می شد.تجّار یهودی این شهر نیز سالیان دراز در اقتصاد شهر و تجارت منطقه نقش داشتند اما بعد از تشکیل دولت غاصب اسرائیل،به اسرائیل(فلسطین اشغالی) مهاجرت کردند.

4-سیراف به فاصله ی 240 کیلومتری جنوب شرقی بندر بوشهر،کنار ساحل قرار گرفته است.